
پس اولین بسته رو داشته باشید با حجم 50 مگابایت
en el cafe de chinitas Mirror 1 Mirror2
اگه از اهالی فرهنگ باز باشید حتما اسم نشر هرمس رو شنیدید این نشر ازسال 2000 با هدف اشاعه موسیقی مدرن ایرانی و ترغیب و کشف موسیقیدانان خلاق کارشونو شروع کردن با اینکه مدت زمان کوتاهیه که فعالیتشونو آغاز کردن در این مدت اندک با تولید آثار نو و برگزاری چند کنسرت در داخل و خارج از کشور،میشه گفت یه موج نویی دارن ایجاد میکنن، تو جریان موزیک ایرانی که تحت سلطه پاپ و تا حدودی سنتیه.
اونایی هم که فرانسوی ها رو میشناسن میدونن که به این ساز ارادت خاصی دارن از نمونه های دمه دستش میشه به موسیقی فیلم های Paris, je t'aime و Amelie اشاره کرد.
این کار که تو این پست گذاشتم با صدای دلنشین Yves-Montand بازیگر وترانه زیبایی که به زبون فرانسویه –و معنی شو نمیفهمم و فقط طنین صوتی زبان فرانسه برام جذابه،یه تکنوازی فوق العاده با آکاردئون توش هست که واقعا آدمو مست میکنه.
گوش کنید وحال کنید و دعا کنید واسم فوت کنید تو هوا
یه مقدار کارش کلاسیکه و واسه کساییکه بلوز گوش کار! نیستن شاید سنگینه
ولی ترانه جالبی داره و
پیتر تاش کارشو تو سبک رگه بهمراه باب مارلی و ویلرز آغاز کرد بعدها به دلایلی جدا شد و آلبو م هایی با نام خودش منتشر کرد.به خاطر قد بلند و ترانه های نیش دارو کنایه آمیزش حواشی زیادی دورو برش بود حتی تو ترانه هاش زبان مخصوصی هم داشت که بعدها خیلی ها ازش تقلید کردن مثلا به city میگفت Shitty .
این آهنگ این پست اسمش Downpressor Man یعنی آدم زورگو و دیکتاتوره.اصلیت این کار از یه آواز مذهبی سنتی آمریکایی گرفته شده به اسم Sinner Man و نسخه کاور رگه اون توسط the Wailers و به خوانندگی پیتر تاش سال 1971 منتشر شد.بعد اون خیلی ها تو سبکهای دیگه هم شانسشونو با این آهنگ امتحان کردن مثل شنید اوکانر که یه پست ازش تو اینجا گذاشتم
خلاصه اینکه برای بار اول که این کارو گوش دادم بی اغراق حدود 20 بار تکرارش کردم پشت سر هم.
پیشنهاد نیوش:توجه تون رو به ترانه کار جلب می کنم با رویکردی که میشه به شکواییه ای برعلیه دیکتاتوری تعبیرش کرد و با حال حاضر سیاست و جامعه ما جور در میاد
موسیقی هنری مانچینی تو پلنگ صورتی یه تجربه قشنگی از موسیقی جاز تو ذهن اکثر ماها هست ولی خیلی هامون همت نکردیم بریم دنبال این نوع موسیقی.شاید هم یکم واسه گوشامون شنیدنش ثقیله تا اونجایی که من خوندم ومیدونم این مو ضوع یه علت موسیقایی داره که توضیح میدم .مشخصه بارز موسیقی جازسنکوپ و نوسان ریتمیکه و بر خلاف موزیک کلاسیک که اجراکنندگان در صددند که آمیزه ایدآلی از صدا توسط ساز ایجاد کنند،بیشتر صوت و رنگ تک تک سازها در نظر گرفته می شود.از طرف دیگه از لحاظ هارمونی حجم فواصل نامطبوع یه خورده بالاست همه این عوامل به نوبه خودشون سبب می شن که گوشمون یه مقدار نامانوس باشه با این موزیک.ولی با گوش دادن زیاد کمکم حس زیبایی شناسی این سبک دستمون میاد.
موسیقی جاز به صورت تلفیقی با سبکهای دیگه موسیقی زیاد استفاده شده مثلا با فلامنکو.ولی یه سبک هست به نام Ska که نو جاماییکا خیلی محبوبه و به نوعی ریتم رقص به حساب میاد و موزیک رگه هم از این ریتم تاثیر گرفته.
حالا یه سری از نیکان روزگار اومدن جاز رو با اسکا تلفیق کرد و خداییش هم نتیجه جالبی داشته این کار.Ska Jazz که در حقیقت قاطی کردن عناصر ریتمیک اسکا با ملودی و بداهه نوازی جازه حاصله این تلفیقه.
آهنگ این پست از یه گروه نیویورکیه به نام Newyork Skajazz Ensemble .من کاراشونو خیلی دوس دارم امید دارم که این پست بتونه استارتی باشه واسه ایجاد علاقه به جاز.
گاستریه گروه شوخ طبع آمریکاییه که تو سبک آلترناتیو راک فعالیت میکنن و شهرتشون رو تا حدودی مدیون اجراهای زنده متفاوتشون هستن.فعالیت این گروه ابتدا به صورت زیرزمینی شروع میشه و دوتا آلبوم منتشر میکنن، بعد از یه مدتی که میبینن کاراشون گل کرده روزمینی میشن و از سال 99 تا حالا کلی کار جدید دادن بیرون.
ما نفهمیدیم این گروههای زیرزمینی بالاخره چرا میرن تو زیرزمین؟ به خاطره محدودیتهایی که واسشون وجود داره؟ یا کلن میخوان طرفدارهای محدود داشته باشن و کار مستقل و غیر بازاری بکنن؟ یا اصلن معنی زیرزمینی یه چیز دیگس .یادمه تو شرح حال یه گروه راک زیر زمینی می خوندم که، کاراشون رو به تعداد محدود تکثیر میکردن و برای افراد خاصی هم میفرستادن! حالا هر مفهومی که داره این موسیقی زیرزمینی ،این گروه گاستر ما دیدن که بی مایه فطیره.انصافا هم ،هم کاراشون خوبه هم فروش کاراشون
خوب روده درازی نکنم و بپردازم به کار این پست که از آلبوم آخریشون
به نام ملاقات در خورشید(ganging up on the sun) انتخاب شده و تو فیلم Disturbia که بازسازی فیلم Rear Window آلفرد هیچکاک هم هست،ازش استفاده شده.ویدئو کلیپی هم که روش ساخته شده یه عروسکهای گوگولیه خوشگلی داره که ساخت این کمپانیه توصیه میکنم برید ببینید هم کلیپ رو هم سایت این کمپانیه رو.
یه خورده طول میکشه تا به صداش خو بگیری یه خورده دیگه هم طول میکشه تا موزیکشو هضم کنی ولی وقتی غرق شدی تو دنیاش نمی دونم کی می تونه نجاتت بده!!
توماس آلن ویتس آهنگساز بازیگر و البته خواننده آمریکایی تو دنیای موسیقی واسه خودش یه شخصیت موسیقایی متمایز ساخته.اگرچه تو سبکهایی مثل Vaudeville,jazz,blues کار کرده و تجربه هایی هم تو industrial music داره و در کل علاقه شدیدی به تصنیف خونی (ballad) داره ولی اصلا دوس نداره که هنرمند یه سبک خاص شناخته بشه طوریکه حتی یه بار هم که جایزه ای از یکی از فستیوال های معتبر موسیقی می خواستن بعنوان هنرمند شاخص "یه سبک نمیدونم چیچی" (اسمش یادم نیس حافظم قد یه بچه فنچه) بهش بدن کلی شلوغ بازی در آورده بود.
تو موسیقیش و مخصوصا تو ترانه هاش کاملا دغدغه های خاصشو راجع به فرهنگ میشه حس کرد مثلا به هیچ وجه اجازه استفاده تجاری تبلیغاتی از خودش و کاراشو نمیده و دعوا های حقوق معروفی هم داشته میشه گفت با فرهنگ پاپ یه خورده مشکل داره.اینجا می خوام یه کم بزنم تو جاده خاکی،من با برخورد حذفی با موزیک پاپ مخالفم و این البته بدیهیه ولی مسیری که پاپ تو فرهنگ ما پیش گرفته اعم از لوس انجلسی و داخلی،فاجعه بار شده .بدتر از اون اینکه شنونده های این نوع موسیقی بعد یه مدت دیگه نمی خوان غیر از این خزعبلات!! به چیز دیگه ای گوش بدن.هر چی بیشتر این پاپیسم ریشه می دونه موسیقی متفاوت تر مجبوره عقب بکشه به هیچ وجه نقش احمقانه حاکمیت رو تو این پروسه نادیده نمیگیرم مثلا جریا ن نامجو می تونس یه پلی بزنه بین این دو طیف ولی تنگ نظری های مسئولین و البته سوار شدن خود نامجو روی این موج همه کاسه کوزه رو ریخت بهم،ولی خود آدمان که این موج رو شکل میدن یکی از اهداف من از زدن این وبلاگ این بود که یه اگاهی رسانی داشته باشم تا به زعم خودم این موج موزیک سطحی با افزایش سلیقه موسیقی آدما خودشو یه کم تطبیق بده با این سلیقه جدید.البته این هدف بزرگ و بلنمد مدتیه اما به قول اسماعییل خویی:
"اما
وقتی که پنجه فتادن ریگی
خواب هزار ساله مردابی را می آشوبد،
این مشت خشم
بر جدار دلم
بی گمان
بیهوده نیست که می کوبد"
بر گردیم به آسفالت ،در کل این تامی خان هم شخصیت جالبیه هم موسیقی فوق العاده جالبی داره.آهنگ این پشست تصنیفی به نام آلیسه.
یه تجربه ای من داشتم تو علاقه مند شدن به موسیقی سنتی که باعث شد بعد از یه دوره ای که واقعا از موسیقی سنتی متنفر بودم یه دفعه تغییر عقیده بدم و یه طرفدار موسیقی سنتی بشم البته بیشتر از نوع شجریان ولطفی وقدیمی تر از اینها نه کارهایی که جدیدیا میکنن که هنو ارتباط خوبی ندارم باهاشون و نمیدونم مشکل منم یا ضعف کارا.
الغرض مجال نقل اون تجربه نیست ولی می خوام بگم که به نظرمن ما ایرانی ها رو،یه وقت هایی که مستاصل شدیم و روحیه درس و حسابی هم نداریم ،هیچی مثل موسیقی سنتی نمی تونه اروم کنه.نوای سازو آواز یه جوری روح آدمو انگولک می کنه که فرو میری تو غمت و از درون هضمش می کنی.البته بگم که ترکیب بندی ساختار موسیقی سنتی به گونه ایه که با توجه به دستگاه و ردیف موسیقایی،ازفرم درآمد و پیش در آمد که نسبتا غمناکن شروع می شه و به تصنیف و رنگ (reng) که رنگ و بوی شاد تری دارن ختم میشه.
سروچمان کاریه که من باهاش تجربه موسیقیه سنتیمو شروع کردم اثر محمد رضا شجریانه که الحق خسرو آواز حال حاضر ایرانه.از آلبوم سرو چمان یه تیکه آواز و تصنیف جدا کردم که روی شعری از خافظ و تو دستگاه ماهوره
پس نوشت: اگه لینک خراب بود کامنت بذارید درستش می کنم
می خواستم اولین پستی که از بلوز می زارم اینجا یه کار خیلی تاثیر گذار باشه به دو دلیل :
یک اینکه ارادت خاصی به این سبک پایه و اصیل، دارم و دو اینکه تو برخورد اطرافیام با این موزیک یه جور عدم علاقه شدید می دیدم که واسم خیلی عجیب بود.خلاصه اینکه قریب به 5 گیگ موزیک بلوز آرشیو شخصیمو مرور کردم تا بتونم این پست رو جورش کنم.
پیدایش سبک بلوز حاصل ابتکارسیاهان مهاجر آفریقایی به آمریكا است که در مزارع از طلوع خورشید تا غروب خفن کار می کردن، ناراحتی خود را با سر دادن آوازهایی بروز می دادند و این آوازهای دسته جمعی بصورت پرسش و پاسخ بین دو یا چند گروه از كارگران ابراز می شده.بعد ها با بسط این نوع موسیقی وهمراهی ساز هایی مانند گیتار و هارمونیکا با آواز بلوز سبب جاری شدن آن تو زندگی همین سیاها مثلا تو آوازهای مذهبی و...شد.نم نمک مضامین اجتماعی بیشتری قاطی ترانه های بلوز می شه به طوریکه الان ممکنه نشه سبک بلوز رو با توجه به معنی لغویش،غمناک دونست.ولی به علت ذات نتهای خاصی که درگامش وجود داره نوعا غم نهفته ای تو کارای بلوز هست.همین جا بگم شاید تعصبم رو بلوز به خاطر سیمای برنزه مایل به سوختم (سیاه !!) هم باشه که باعث یه نوع همذات پنداری کاذب شده تو وجودم!!
جالبه بدونیم شباهت بین موزیک سنتی خودمونو و بلوز رو.
بداهه نوازی،سوال و جواب ساز و آوازی،شباهت های گامی- که یه نمونش رو محسن ناجو تو اون مستندی که سامان سالور ازش ساخته می شه دید و غم ذاتی دو گونه موسیقی از جمله شباهتهایی هست که من پیدا کردم.
تو این کاری که ازRobert Cary گذاشتم جدای از مضمون نسبتا عاشقانه ترانه نمونه های زیبایی از ملودی های اجرا شده توسط پیانو و ساز های بادی رو می شه گوش دادو لذت برد.
پس نوشت:با اینکه به فرستادن انرژِی و این حرفا باور ندارم ولی ممنونم از اونایی که با کامنت هاشون دلگرمم می کنن
قبلا از آروو پارت آهنگساز مینی مالیست یه کار اینجا گذاشتم در همون راستا تو این پست ازیه گروه ایسلندی با کارهایی که واقعا آدم شک میکنه که آیا اینا تو حالت عادی ساخته شدند یا نه،آهنگی معرفی میکنم. گروه Sigur Ros سال 94 شکل گرفت و این اسم از نام خواهر کوچکتر خواننده گروه که به خاطر صدای اثیریش معروفه گرفته شده و از لحاظ لغوی به معنی رز پیروزیه.
غلبه موسیقی راک تو موزیکشون کانلا مشهوده ولی ریتم اغلب کارا بسیار کنده و سرشار ازملودی های تکرار شونده .
البته اگه بخواهیم یه خورده دقیق تر هم بشیم این آهنگ منتخب که اینجا گذاشتم و از آلبومشون به نام ( )!! هست به لحاظ فضا سازیهای پس زمینه Ambient هم حساب میشه. چون اولویت بکار گیری اصوات(به جای هارمونی نتها) رو کاملا میشه حس کرد.
برای فهمیدن عجیب غربیب بودنشون همین کافیه که یه نگا به لیست اسم آلبوم هاشون بندازین مثل همین علامت ( ) که اسم یه آلبومشونه.
موزیکشون جوریه که بدون اینکه متوجه بشی، به خودت میای و میبینی که برای یه مدتی فضای روحیت کاملا عوض شده.یه ریلکسیشن واقعیه.یه مدل کارایی هم داره که جدا به درد اینستالیشن میخوره توصیه میکنم کاراشو دانلود کنید تماما اینم لینک تورنتش.
پس نوشت: دلم نیومد ناپرهیزی نکنمو لینک این آهنگشونو به اسم I Gear هم نذارم.
Porcupine tree یکی از گروهای نسبتا قدیمی راک انگلیسی از نوع progressive و یکی از گروههای محبوب منه که کارهاشون همیشه لذت بخش بوده واسم.
علاقه موسیقایی استیفن ویلسون بعنوان موسس گروه در دوره نوجوانی به موج نو موسیقی هوی متال انگلیسی پس از آشناییش با موسیقی راک پروگرسیو دهه هفتاد کمرنگ شد ولی بی رنگ نشد و در همکاری که با Opeth داشته می شه رگه هایی از این علاقه رو دید که روی کارهای بعدیش هم تاثیر میزاره تا حدی که این اواخر اصلا زدن تو کار متال.یه مشخصه ای که می شه واسه اکثر کاراشون تعمیم داد، غم یا مالیخولیا ست.خود ویلسون میگه "من آدم غمگینی نیستم ولی آهنگسازی راجع به وجه غیرشاد جهان برام جذاب تر و راحت تره".
هرگز نفهمیدم چرا واسه من علی رغم اینکه نسبتا آدم شادیم به صورت ناخودآگاه موسیقی غم ناک خیلی جذاب تره و همیشه فکر می کردم این نوع موزیک قوی تر هم هست.راجع به دلیلش یه چیزایی ،اون موقع که هنوز جاهل بودم،تو کارای شریعتی خونده بودم اما بعد اون دلیل دندون شکنی جایی نخوندم واسش شاید اصلا این عبارت که "موسیقی فاخر موسیقی نسبتا غمناکه " سوا از اینکه سلیقه ها محترمه ،کلاغلطه.
ترانه این کار رو توصیه می کنم توجه کنید بهش.بعضی از عنوان ها رو هم که ترجمه نمیکنم به خاطر اینکه ترجمه فارسی که مفهوم کامل رو برسونه ندارم تو چنته.از پیشنهادات استقبال می شه!
خارج از موضوع:دوستان من نمی دونم چه گ*ی خوردم زدم این رنگ لینکهای وبلاگ رو عوض کردم حالا هر کاری می کنم اصلا عوض نمیشه.چه کنم؟
روح مقدس در واقع موفیت آمیزترین پروژه موسیقایی Claus Zundel آهنگساز آلمانیه که گستره وسیعی از سبکها رو با محوریت تمهای سنتی سرخ پوستی به چالش کشیده طوری که حتی به بلوز هم یه ناخونکهایی زده.عمده کارهایی که تحت عنوان sacred spirit ارائه شده به جهت پشتوانه فرهنگی که داره قدرتمند و بسیار تاثیر گذاره.ملودی ها معمولا با سازهای بادی بومی اجرا می شن و می خوام بگم که موندگارن.هیچوقت یادم نمیره که استادم بهم می گفت ملودی خوب اونیه که بتونی به خاطر بسپری و زمزمش کنی،از این جهته که می گم ملودی های موندگاری ساخته این آقای کلاوس ساندل.
جالب بود واسم وقتی فهمیدم که از فروش هر آلبوم روح مقدس ،درصدی به تشکیلات بازگردانی حقوق حقه سرخ پوستان آمریکایی پرداخت می شه.پول کمی هم نیست اگه بدونیم تا حالا نزدیک به پونزده میلیون آلبوم فروخته.
از طرف دیگه فکر می کنم چرا یه آلمانی باید یه همچین کاری بکنه،اگه فرهنگی اینقدر غنی باشه چرا خود بومی ها اقدام به نشرش نکردن و تا مرز نابودی پیش رفتن.فرهنگ خود ما هم همینطوره ،هنوز هم یه کار تحقیقی مستقل ودرست و حسابی از طرف خودمون ،مثلا راجع به تاریخمون انجام ندادیم،هر چی هم راجع به امثال کوروش و کلا تاریخ و فرهنگ قدیم خودمون می دونیم به جهت تحقیقات امثال اروپایی هاس هنوز هم مرجع هستن.مثل این
می مونه که اونا بیشتر از خودمون به فرهنگ ما علاقه دارن.تاثیر قدرت و تکنولوژی رو انکار نمی کنم ولی به جایی داریم می رسیم که تو تبادل (نه تهاجم) فرهنگی هیچ چیزی واسه ارائه نداشته باشیم.تو پستهای بعدی تو نظرم هست که یه کم موزیک ایرانی هم بزارم.
دیوید فرید لاند و هم ولایتی ها ی سوئدیش سال 1999 اومدن یه گروه راک زدن به همین اسم David and The Citizens .تا حالا هم سه تا آلبوم بیشتر منتشر نکردن که با تمام تلاش شبانه روزی ایترنتی یه آلبوم بیشتر نیافتیم.به قول ظریفی "یافت می نشود گشته ایم ما".
این آهنگ The End با ریتم هیجان انگیزی که داره روی ترانه ای که واسش انتخاب شده خیلس قشنگ نشسته.البته ترانه تو مجموعه اثر موسیقایی اهمیت ثانوی داره که کاملا با توجه به ذات موسیقی که بی واسطه با روحیات آدم ارتباط برقرار می کنه، بدیهیه ; ولی بعضی سبکهای موسیقی مثل راک بدون لیریک واقعا فلسفه اصلی وجودی شونو که نوعی اعتراض و شاید هم عصیانه از دست می دن برای همین ترانه بعضی از کارا رو هم اینجا میزارم.
پیشنهاد مکان نیوش:هر چند قانونی و اخلاقی نیست ولی تو اتوبان با سرعت کمی بالا و شیشه های باز تو هوای پاییزی!
Haggard یه گروه آلمانیه که موسیقیشون رو به نوعی میشه تلفیقی ازکلاسیک و متال دونست کارهای این گروه مخصوصا آلبوم های
Awaking the Centuries وEppur Si Muove سرشاراز ملودی و با ترانه هایی ملهم از شخصیتها و حوادث تاریخیه .این کاری که اینجا گذاشتم یه افسانه قرون وسطایی سوئدیه که داستان یه جن کوهی از جنس مونث (Troll) رو تعریف می کنه که آرزو داره تبدیل به انسان بشه.این جن خانوم !! (پری) داستان اعتقاد داره که اگه با شوالیه Manneling عروسی کنه آدم میشه ولی این آقاهه علی رغم هدیه های زیادی که بهش پیشنهاد میشه بعلت اینکه جن ما مسیحی نیست!حاضر به ازدواج باهاش نمیشهخوب دیگه اینم از قدرت ایمان.
با گوش دادن آهنگ متوجه رابطه فوق العاده زیبای موزیک و ترانه میشید یعنی امیدوارم که بشید
یه اعتراف :من نمیدونم چرا قیافه این آقاهایی که ریش بلند دارن خیلی برام جذابه،
به خدا گی نیستما ولی میمیرم واسه این جور سیما.
ساموئل بیم که اسم هنری IRON AND WINE رو برای ضبط کاراش انتخاب
کرده
آهن و شرابو از رویه یه مکمل غذایی رژیمی کپ زده
به نام Beef Iron & Wine
کارای فوق العاده خوب زیادی نداره به نظرم، ولی به خاطر چند تا کار خیلی خوب ارزش داره
همه کارا شو گیر بیارید و اون چند تا کارو کشف کنید
این ویدئوش هم یه تلفیق بصریه با استفاده از رقص فلامنکو، خیلی چالبه
شنید اوکانر خواننده ایرلندی با انتشار آلبوم "کوتاه بیاید" به صورت مجموعه ایی از موسیقی رگه
تجربه جدیدی در کارنامه موسیقی خود ثبت کرد و از طرفی واقعا ترکوند جماعت منتقد موزیکو.
در مورد موزیک رگه باید بگم که اصالتا در جاماییکا با تاثیر از عناصر موسیقایی بلوز و جاز و تلفیق آن
با ریتم خاص ضد ضرب بوجود آمده است.
تجربه شخصی من با رگه بهمراه نوعی نشاط خاص و حس رقصی مرموزه
البته بعضیا میگن رگه فقط وقتی حال می ده که high باشی!
ما که امتحان نکردیم توصیه هم نمیکنم فقط گفتم جهت اطلاع
تبصره: فایل به فرمت rbs است با open withو نرم افزار media player اجرا کنید