Sep 11, 2008

سروچمان


یه تجربه ای من داشتم تو علاقه مند شدن به موسیقی سنتی که باعث شد بعد از یه دوره ای که واقعا از موسیقی سنتی متنفر بودم یه دفعه تغییر عقیده بدم و یه طرفدار موسیقی سنتی بشم البته بیشتر از نوع شجریان ولطفی وقدیمی تر از اینها نه کارهایی که جدیدیا میکنن که هنو ارتباط خوبی ندارم باهاشون و نمیدونم مشکل منم یا ضعف کارا.

الغرض مجال نقل اون تجربه نیست ولی می خوام بگم که به نظرمن ما ایرانی ها رو،یه وقت هایی که مستاصل شدیم و روحیه درس و حسابی هم نداریم ،هیچی مثل موسیقی سنتی نمی تونه اروم کنه.نوای سازو آواز یه جوری روح آدمو انگولک می کنه که فرو میری تو غمت و از درون هضمش می کنی.البته بگم که ترکیب بندی ساختار موسیقی سنتی به گونه ایه که با توجه به دستگاه و ردیف موسیقایی،ازفرم درآمد و پیش در آمد که نسبتا غمناکن شروع می شه و به تصنیف و رنگ (reng) که رنگ و بوی شاد تری دارن ختم میشه.

سروچمان کاریه که من باهاش تجربه موسیقیه سنتیمو شروع کردم اثر محمد رضا شجریانه که الحق خسرو آواز حال حاضر ایرانه.از آلبوم سرو چمان یه تیکه آواز و تصنیف جدا کردم که روی شعری از خافظ و تو دستگاه ماهوره

پس نوشت: اگه لینک خراب بود کامنت بذارید درستش می کنم



سرو چمان-محمد رضا شجریان